به گزارش اقتصاد نیوز،داوود سوری یکی از امضاکنندگان این بیانیه، تأکید میکند حذف این ردیفها شاید از نظر عددی سهم بزرگی در کل بودجه نداشته باشند، اما میتواند نخستین گام برای بازسازی اعتماد عمومی باشد؛ اقدامی که به گفته او پیام روشن و ضروری دارد: «دولت باید قبل از تحمیل هزینه به مردم، یکبار هم به خودش سوزن بزند.»سوری معتقد است اصلاحات اقتصادی بدون شفافیت در مخارج دولت به سرانجام نمیرسد و رفاه مردم تنها زمانی ترمیم خواهد شد که هزینههای غیرضروری حذف و مسیر مصرف منابع بهطور قابل سنجش و روشن مشخص شود. وی تصریح کرد: وقتی صحبت از اصلاحات اقتصادی میشود، معمولاً منظور دولت این است که قیمت بعضی از کالاها یا خدماتی را که دولت در اختیار مردم قرار میدهد تغییر دهد. یعنی کل دامنه اصلاحات اقتصادی در ذهن دولتمردان ما همین است. بنابراین برای اینکه در این بخش موفق شوند، باید نشان بدهند که این تغییر را در درون خودشان هم انجام میدهند؛ یعنی اصلاحات نباید یکطرفه باشد.
بودجه از سمت مخارج دولت تحت فشار است
سوری افزود: اگر ما فکر میکنیم قیمت بنزین پایین است و به بودجه کشور زیان میرسد و این زیان به کل کشور وارد میشود، باید بدانیم بودجه از جهتهای دیگر هم تحت فشار است؛ آن هم مخارج دولت است. مخارجی که هیچ مفهومی ندارد، مخارجی که بعداً برایشان اصلاً توضیحی هم وجود ندارد.درنتیجه شفافسازی لازم است. خیلی سادهتر اگر بخواهم بگویم: برای انجام هر اصلاحی، بهقول معروف اگر قرار است که سوزنی به مردم زده شود، دولت باید یک سوزنی هم به خودش بزند و این اطمینان خاطر را برای مردم ایجاد کند که این افزایش هزینهای که به مردم تحمیل میشود، در جای درست مصرف خواهد شد. این رمز موفقیت است.حالا اگر دولت بخواهد این کار را انجام بدهد، الآن باید نشان بدهد که میتواند بودجه مناسبی را تعریف کند.طبیعتا با افزایش هزینهها، گروههای مختلف جامعه ما به شکلهای مختلف تحت تأثیر قرار میگیرند و این قیمتها و هزینهها را بالا میبرد. طبعاً عدهای از جامعه ما در این چارچوب آسیب خواهند دید. بنابراین دولت باید برنامهای داشته باشد.اینکه چگونه این کار را انجام دهد، بستگی دارد به شناخت و به ویژگیهایی که از آن جامعه کم درآمد دارد؛ کسانی که از این سیاست زیان میبینند. آنوقت باید سیاستهای مناسب را طراحی کند. این چیزی نیست که از بیرون بتوانید بگویید «این کار را بکن» یا «آن کار را بکن» و هر پیشنهاد بدون مطالعه و شناخت نا به جاست. باید دولت برنامه داشته باشد؛ در چارچوب اینکه گروههای ذینفع و گروههایی که آسیب میبینند چه کسانی هستند، ویژگیهایشان چیست و بعد ببیند که به چه طریقی میتواند جبران کند.بدون شناخت جامعه که نمیشود گفت. در واقع هیچ پیشنهادی نمیتوان داد. این شناخت چگونه باید شکل بگیرد؟ مطالعاتی صورت میپذیرد. بررسی میشود که بهعنوان مثال اگر قیمت بنزین را دولت بخواهد افزایش دهد، چه گروههایی بیشتر از بنزین استفاده میکنند؟ در چه کارهایی از این بنزین استفاده میشود؟ افزایش قیمت روی چه کالاهایی اثر میگذارد؟ این کالاها بیشتر مورد نیاز چه قشری از جامعه هستند؟آنوقت مطالعات انجام میشود. بعد از آن، یکسری پیشنهاد مطرح میشود. ممکن است دولت این کارها را کرده باشد، اما ما خبر نداریم و نتیجه مطالعاتشان را هم نمیدانیم.